پرسش :
قرآن چه نقش و جايگاهى در شكل دادن به معرفت دينى يک مسلمان و نيز حيات فردى و اجتماعى او در دنياى امروز دارد؟
شرح پرسش :
پاسخ :
همان گونه كه قرآن مجيد خود را «نور»[1] معرفى مى فرمايد، اين نور در زمينه هاى گوناگون زندگى، اعم از معرفت دينى و آگاهى هاى انسان به گرايش ها و جنبه هاى اخلاقى و نيز بعد رفتارى فردى يا اجتماعى، هدايتگر و روشنگر است؛ به تعبير خود قرآن: «يَهْدِي بِهِ اللّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ؛[2] خداوند به وسيله ى آن هر كه را پيرو خشنودى او باشد، به راه هاى سلامت راه مى نمايد.» در ميان مسيرهاى مختلفى كه انسان به سوى سعادت فردى و اجتماعى دنيوى و اخروى اش دارد، مسيرهايى وجود دارند كه به تعبير قرآن مسير سلام و داراى امنيت است. قرآن كسى را كه در پى خشنودى خدا باشد، يعنى انسانى كه به قرآن معتقد باشد و آن را به عنوان راهنماى عمل و فكر خود قرار بدهد، به راه هايى كه لغزش و انحرافى در آن نيست، راهنمايى مى كند؛ بنابراين، ما براى آن كه مسير دقيق سعادت واقعى خود را تشخيص دهيم و در آن گام برداريم، در هر زمينه اى كه بخواهيم قرآن مى تواند به شكل كامل راهنماى ما باشد؛ به بيان نورانى قرآن «يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ»[3] است و به استوارترين شيوه انسان را براى نيل به سعادت راهنمايى مى كند؛ در نتيجه، در بعد معرفتى، حتى معارفى كه انسان با توجه به ابزارهاى شناختى كه در اختيار دارد، مقدارى از راه را مى پيمايد، امكان دارد در ادامه نتواند خود او مسير را تشخيص بدهد؛ اما خداوند به وسيله ى قرآن نيازهاى معرفتى انسان را تأمين مى كند، افزون بر آن اگر انسان به دستورهاى آن عمل نمايد، در جاهايى كه انسان به دلايل مختلفى كه اقتضاى وجود او و زندگى دنيايى است، دچار غفلت شود، خداوند در پرتو قرآن او را دست گيرى مى كند و معرفت لازم را در اختيارش قراردهد. «إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ؛[4] كسانى كه پرهيزگارى كردند چون وسوسه اى از شيطان به آنان رسد، خداى را ياد كنند؛ پس آن گاه بينايان باشند.» قرآن نيز راه را به كسى كه با قرآن آشنايى داشته باشد نشان مى دهد، هم معرفت در اختيار او قرار مى دهد و هم در جاهايى كه به طور طبيعى امكان لغزش در بعد معرفتى وجود دارد او را از لغزش محافظت مى كند.
در بعد اخلاقى نيز همين گونه است. در زندگى فردى و اجتماعى تمايلات سركش به طور طبيعى شكوفا مى شوند و تمايلات انسانى براى آن كه در مسير سعادت قرار گيرند، به تلاش آگاهانه نياز دارند كه اگر در پرتو تعاليم انبياء(عليهم السلام) از جمله تعليمات قرآن، قرار گيرند، زمينه نجات انسان را فراهم مى سازند و گرنه، همان گونه كه در آيات فراوانى به آن اشاره شده، انسان در معرض زيان قرار مى گيرد: «إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْر إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ؛[5] هر آينه آدمى در زيان كارى است، مگر كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى نيك و شايسته كردند»؛ «إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً إِلاَّ الْمُصَلِّينَ؛[6] همانا آدمى ناشكيبا يا حريص آفريده شده؛ چون رنجى بدو رسد، بى تاب است و چون نعمتى بدو رسد، باز دارنده است و بخل مىورزد مگر نمازگزاران». اين گونه تعبيرها كه به طور كلى انسان را از مسير نادرست باز مى دارد، مگر جايى كه دست به دامان مى شود، معنايش اين است كه انسان از نظر خصلت هاى درونى اگر در مسير درست و در پرتو تعاليم قرآن قرار نگيرد، از مسيرش منحرف مى شود.
در بعد رفتارى نيز چنين است. به هر حال ما مى توانيم، بلكه بايد از بيانات پيامبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) و ائمه طاهرين(عليهم السلام) استفاده كنيم، ولى اعتبار آن ها و هدايت به سوى آن ها توسط قرآن صورت مى گيرد؛ افزون اين كه به نظر مى رسد قرآن نزديك ترين راه است؛ يعنى ما به آسانى به اين نتيجه مى رسيم كه قرآن سخن خداست بدون اين كه به بررسى هاى سندى نياز داشته باشد. قرآن متنى است كه به اتفاق همه مسلمان ها سخن خداست و كسى به احراز اين موضوع نياز ندارد. يك راه ميان برى است كه سريع تر انسان رابه نتيجه مى رساند، همه ى فرقه هاى مسلمانان على رغم تمام اختلاف هايشان قرآن را به عنوان محور اسلام قبول دارند و بى ترديد مى تواند به عنوان راهنماى عمل مورد استفاده قرار بگيرد؛ اما در پذيرش روايات در ميان فِرَق نظرگاه هاى مختلفى وجود دارد و نياز به بررسى هاى سندى است.
بنابراين، قرآن هم از اين نظر كه راهى ميان بر است و هم از نظر اتفاقى كه بر اصل آن وجود دارد و هم به لحاظ توصيه هاى فراوانى كه به خواندن قرآن و بهره گيرى از آن شده كه هر قدر انسان، با صفاى باطن و با ايمان و اعتقاد با قرآن بيش تر انس بگيرد، به همان ميزان به خدا نزديك مى شود، يك منبع و يك راهنماى منحصر به فرد در جهان اسلام بلكه در جهان بشريت است و مى توان گفت نقش منحصر به فردى در شكل دادن معرفت دينى انسان و حيات فردى و اجتماعى او بر عهده دارد؛ البته هيچ گاه مقصود از اين نكته بى نيازى از بيانات پيامبر(صلى الله عليه وآله) و ائمه معصومين(عليهم السلام)نيست. در دوران ما يكى از نقش هاى اساسى قرآن نشان دادن جريانات انحرافى است كه در روايات دستور داده شده است در اين زمينه به سراغ قرآن برويد: «اذا التبست عليكم الفتن كقطع اللّيل المظلم فعليكم بالقرآن».[7]اين دوران، دوران مكتب ها و آرمان هاست و هر روز با مكتب، آرمان و ديدگاه جديد در زمينه هاى مختلف روبه رو هستيم، در نتيجه بهترين محك و معيار كه ما را از سرگردانى و حيرت نجات مى دهد، بيانات قرآنى است؛ همچنين به لحاظ بهداشت روانى و درمان ناهنجارى ها و بيمارى هاى روانى و مصونيت از آسيب هاى اجتماعى و آسيب زدايى از اجتماع، متقن ترين منبع و نسخه ى شفابخش، قرآن است.
به هر حال، جامعيت و جاودانگى و زنده بودن قرآن در هر عصر براى مسلمانان بلكه براى همه ى حق جويان و حق پويان، استوارترين و كامل ترين راهنما و الهام بخش محور زندگى فردى و اجتماعى است.
پی نوشتها:
[1]. «قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبِينٌ» مائده، 15.
[2]. مائده، 16.
[3]. مائده، 16.
[4]. اعراف، 201.
[5]. والعصر، 2 ـ 3.
[6]. معارج، 19 ـ 22.
[7]. محمد بن يعقوب الكلينى، اصول كافى، ج 2، ص 598.
منبع: منطق فهم قرآن، محمود رجبى، انتشارات مركز مديريت حوزه علميه قم (1385).
همان گونه كه قرآن مجيد خود را «نور»[1] معرفى مى فرمايد، اين نور در زمينه هاى گوناگون زندگى، اعم از معرفت دينى و آگاهى هاى انسان به گرايش ها و جنبه هاى اخلاقى و نيز بعد رفتارى فردى يا اجتماعى، هدايتگر و روشنگر است؛ به تعبير خود قرآن: «يَهْدِي بِهِ اللّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ؛[2] خداوند به وسيله ى آن هر كه را پيرو خشنودى او باشد، به راه هاى سلامت راه مى نمايد.» در ميان مسيرهاى مختلفى كه انسان به سوى سعادت فردى و اجتماعى دنيوى و اخروى اش دارد، مسيرهايى وجود دارند كه به تعبير قرآن مسير سلام و داراى امنيت است. قرآن كسى را كه در پى خشنودى خدا باشد، يعنى انسانى كه به قرآن معتقد باشد و آن را به عنوان راهنماى عمل و فكر خود قرار بدهد، به راه هايى كه لغزش و انحرافى در آن نيست، راهنمايى مى كند؛ بنابراين، ما براى آن كه مسير دقيق سعادت واقعى خود را تشخيص دهيم و در آن گام برداريم، در هر زمينه اى كه بخواهيم قرآن مى تواند به شكل كامل راهنماى ما باشد؛ به بيان نورانى قرآن «يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ»[3] است و به استوارترين شيوه انسان را براى نيل به سعادت راهنمايى مى كند؛ در نتيجه، در بعد معرفتى، حتى معارفى كه انسان با توجه به ابزارهاى شناختى كه در اختيار دارد، مقدارى از راه را مى پيمايد، امكان دارد در ادامه نتواند خود او مسير را تشخيص بدهد؛ اما خداوند به وسيله ى قرآن نيازهاى معرفتى انسان را تأمين مى كند، افزون بر آن اگر انسان به دستورهاى آن عمل نمايد، در جاهايى كه انسان به دلايل مختلفى كه اقتضاى وجود او و زندگى دنيايى است، دچار غفلت شود، خداوند در پرتو قرآن او را دست گيرى مى كند و معرفت لازم را در اختيارش قراردهد. «إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ؛[4] كسانى كه پرهيزگارى كردند چون وسوسه اى از شيطان به آنان رسد، خداى را ياد كنند؛ پس آن گاه بينايان باشند.» قرآن نيز راه را به كسى كه با قرآن آشنايى داشته باشد نشان مى دهد، هم معرفت در اختيار او قرار مى دهد و هم در جاهايى كه به طور طبيعى امكان لغزش در بعد معرفتى وجود دارد او را از لغزش محافظت مى كند.
در بعد اخلاقى نيز همين گونه است. در زندگى فردى و اجتماعى تمايلات سركش به طور طبيعى شكوفا مى شوند و تمايلات انسانى براى آن كه در مسير سعادت قرار گيرند، به تلاش آگاهانه نياز دارند كه اگر در پرتو تعاليم انبياء(عليهم السلام) از جمله تعليمات قرآن، قرار گيرند، زمينه نجات انسان را فراهم مى سازند و گرنه، همان گونه كه در آيات فراوانى به آن اشاره شده، انسان در معرض زيان قرار مى گيرد: «إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْر إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ؛[5] هر آينه آدمى در زيان كارى است، مگر كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى نيك و شايسته كردند»؛ «إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً إِلاَّ الْمُصَلِّينَ؛[6] همانا آدمى ناشكيبا يا حريص آفريده شده؛ چون رنجى بدو رسد، بى تاب است و چون نعمتى بدو رسد، باز دارنده است و بخل مىورزد مگر نمازگزاران». اين گونه تعبيرها كه به طور كلى انسان را از مسير نادرست باز مى دارد، مگر جايى كه دست به دامان مى شود، معنايش اين است كه انسان از نظر خصلت هاى درونى اگر در مسير درست و در پرتو تعاليم قرآن قرار نگيرد، از مسيرش منحرف مى شود.
در بعد رفتارى نيز چنين است. به هر حال ما مى توانيم، بلكه بايد از بيانات پيامبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) و ائمه طاهرين(عليهم السلام) استفاده كنيم، ولى اعتبار آن ها و هدايت به سوى آن ها توسط قرآن صورت مى گيرد؛ افزون اين كه به نظر مى رسد قرآن نزديك ترين راه است؛ يعنى ما به آسانى به اين نتيجه مى رسيم كه قرآن سخن خداست بدون اين كه به بررسى هاى سندى نياز داشته باشد. قرآن متنى است كه به اتفاق همه مسلمان ها سخن خداست و كسى به احراز اين موضوع نياز ندارد. يك راه ميان برى است كه سريع تر انسان رابه نتيجه مى رساند، همه ى فرقه هاى مسلمانان على رغم تمام اختلاف هايشان قرآن را به عنوان محور اسلام قبول دارند و بى ترديد مى تواند به عنوان راهنماى عمل مورد استفاده قرار بگيرد؛ اما در پذيرش روايات در ميان فِرَق نظرگاه هاى مختلفى وجود دارد و نياز به بررسى هاى سندى است.
بنابراين، قرآن هم از اين نظر كه راهى ميان بر است و هم از نظر اتفاقى كه بر اصل آن وجود دارد و هم به لحاظ توصيه هاى فراوانى كه به خواندن قرآن و بهره گيرى از آن شده كه هر قدر انسان، با صفاى باطن و با ايمان و اعتقاد با قرآن بيش تر انس بگيرد، به همان ميزان به خدا نزديك مى شود، يك منبع و يك راهنماى منحصر به فرد در جهان اسلام بلكه در جهان بشريت است و مى توان گفت نقش منحصر به فردى در شكل دادن معرفت دينى انسان و حيات فردى و اجتماعى او بر عهده دارد؛ البته هيچ گاه مقصود از اين نكته بى نيازى از بيانات پيامبر(صلى الله عليه وآله) و ائمه معصومين(عليهم السلام)نيست. در دوران ما يكى از نقش هاى اساسى قرآن نشان دادن جريانات انحرافى است كه در روايات دستور داده شده است در اين زمينه به سراغ قرآن برويد: «اذا التبست عليكم الفتن كقطع اللّيل المظلم فعليكم بالقرآن».[7]اين دوران، دوران مكتب ها و آرمان هاست و هر روز با مكتب، آرمان و ديدگاه جديد در زمينه هاى مختلف روبه رو هستيم، در نتيجه بهترين محك و معيار كه ما را از سرگردانى و حيرت نجات مى دهد، بيانات قرآنى است؛ همچنين به لحاظ بهداشت روانى و درمان ناهنجارى ها و بيمارى هاى روانى و مصونيت از آسيب هاى اجتماعى و آسيب زدايى از اجتماع، متقن ترين منبع و نسخه ى شفابخش، قرآن است.
به هر حال، جامعيت و جاودانگى و زنده بودن قرآن در هر عصر براى مسلمانان بلكه براى همه ى حق جويان و حق پويان، استوارترين و كامل ترين راهنما و الهام بخش محور زندگى فردى و اجتماعى است.
پی نوشتها:
[1]. «قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبِينٌ» مائده، 15.
[2]. مائده، 16.
[3]. مائده، 16.
[4]. اعراف، 201.
[5]. والعصر، 2 ـ 3.
[6]. معارج، 19 ـ 22.
[7]. محمد بن يعقوب الكلينى، اصول كافى، ج 2، ص 598.
منبع: منطق فهم قرآن، محمود رجبى، انتشارات مركز مديريت حوزه علميه قم (1385).
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}